پورتال جامع گیلان


ببر

BABR تلفظ

حیوان ها دسته بندی


ببر خزر به طور قطع در خطر انقراض است و به ظن قوی تاکنون نابود شده است. ببر سابقا در جنگل های جلگه ای و کوهستانی خزر فراوان بود لیکن از پنجاه و چند سال قبل به این طرف حتی یک ببر هم مشاهده نشده، شکار بی رویه مسلما نسل ببر خزر را به اضمحلال سوق داده. وضعیت ببر خزر در قفقاز نیز روشن نیست ظاهرا باید از آنجا هم قطع امید کرد. در قبل از انقلاب زیست شناسان سازمان حفاظت محیط زیست به مدت 6 سال جستجوی وسیعی را برای پیدا کردن ببر خزر به عمل آوردند آنها در نقاط مختلف طعمه و دوربین های عکاسی خودکار قرار دادند اما متاسفانه هیچ نشانی از ببر دیده نشده. قلمرو سابق ببر در ایران احتمالا جنگل های پایین دست خزر و بیشه های ساحلی بوده. امروزه تقریبا این همه جنگل ها به مزارع کشاورزی تبدیل شده. ظاهرا هم زمان با از بین رفتن جنگل های پایین دست، ببر نیز به جنگل های کوهستانی و مرتفع نقل و مکان کرد و چون با شرایط زیستی آنجا سازگاری نیافت خود به خود و از راه شکار از بین رفت. تا 55 سال پیش در بازمانده نیزار های وسیع جنوب شرقی خزر ببر به غلط یا به درست به عنوان قاتل دام های اهلی معروف شده بود از این رو اهالی محل ببر را به وسیله طعمه مسموم هلاک می کردند. آخرین گزارش معتبر از دیده شدن ببر 52 سال قبل در ناحیه ای بود که بعد ها جزء پارک ملی شد. از ببر خزر پوست و عکس های متعدد به جای مانده که به کمک آن می توان ببر خزر را توصیف کرد. به نظر می رسد رنگ ببر خزر از ببر هندوستان روشن تر و به جثه تنومند تر بوده است. ببر خزر از نظر شکل ظاهر بینابین ببر هندی و ببر سیبری بود. رابینو خودزگو و کاپیتان مکنزی درباره ببر خزر اشاراتی دارد. خودزگو نوشته است: "...سایر حیوانات فصل گرم را در نواحی بلند سلسله کوه های گیلان و فصل سرد را در زمین های پست گسترده در پای آن می گذارند. از این جمله اند ببر های گیلان که شباهتی تمام با ببر های سلطنتی هند دارند. افسران انگلیسی که این نوع ببر را در بنگال و گیلان دیده اند جملگی برآنند کوچکترین تفاوتی میان این دو وجود ندارد. زیست شناسان می توانند این دو نوع ببر را در مجموعه جانورشناسی قصر زمستانی پطرزبورگ که نگارنده نمونه هایی از آن ها را به آنجا فرستاده است از نزدیک با یکدیگر مقایسه کنند. سلسله کوه های خزر که قفقاز گرجستان را به قفقاز های هند می پیوندد می تواند به عنوان وطن مشترک ببر های دو سرزمین هند و گیلان محسوب شود. به سال 1835 یک نمونه از این ببر ها را در طوالش روسیه، نزدیک شهر لنکران شکار کرده اند. هر سال تعداد زیادی از این حیوان را در گیلان و مازندران از پا در می آورند..." غرض نگارنده از این تفصیل و تامل در جزئیات، توجه دادن به این مسئله است که ببر سلطنتی در سرزمینی به وسعت هند شرقی تا دهانه رودخانه ارس در دریای خزر پراکنده شده است. ببر سلطنتی گیلان جز زمانی که زخم خورده باشد به انسان حمله ور نمی شود. وجود انبوه گرازان و بز های کوهی دلیلی نمی گذارد که حیوان غذای خود را جای دیگر جستجو کند. گیلانیان بر این عقیده اند که دلیل کم آزار بودن ببرهایشان این است که در این سرزمین بهتر از هر جای دیگر از آنها پذیرایی می شود. با این حال این امر مانع آن نمی شود که این حیوان به گوشت لذیذ دام های روستاییان چشم طمع ندوزد. ببر ها در زمستان به قراء جلگه های پست و از ماه اردیبهشت تا مهر به طویله گاو گالش ها در ارتفاعات، در جستجوی دام سر می کشند. ساکنان بخش بلند گیلان عموما تیر اندازانی چیره دست اند. هنگامی که ببر گاو نری از رمه آنان را از پای در آورد آنها از دست زدن به لش گاو خودداری می کنند. تجربه به آنها آموخته است که ببر نخست به مکیدن خون قربانی قناعت می کند و مدتی بعد و غالبا شب هنگام برای دریدن و بلعیدن گوشت آن باز می گردد. در این حال گالش نزدیک ترین درخت به جسد دام را انتخاب کرده و خود را میان انبوه برگ های بلند ترین شاخه پنهان می سازد و به انتظار می نشیند. به ندرت اتفاق می افتد که ببر به ضرب نخستین گلوله به خاک افتد. ببر زخم خورده معمولا به جانب تیر انداز خیز بر می دارد و چون به او دست نمی یابد خود را به عمق جنگل می زند در این هنگام نوبت به شکارچیانی می رسد که از سر تفنن به شکار ببر می پردازند. اینان به کمک سگ هایشان کار ببر زخم دیده را به پایان می برند... باری شکارچی پوست آکنده از کاه ببر را بر اسب می نهد و پیش از همه به دیدار حاکم می رود. رسم محل بر آن است که حاکم شکارچی ببر را به خلعتی بنوازد. سپس پوست ببر را در سراسر قراء به تماشای عام می گذارند. کاپیتان مکنزی نیز در فصل مربوط به (رودسر) کتاب (سفرنامه شمال) درباره ببر خزر قلم فرسائی کرده و نوشته است: " ده سیاه کله رود در کنار تپه های مشجری قرار گرفته. کمی از سطح دریا ارتفاع داشت و دریا از آنجا دیده می شد. در این نواحی مانند سایر بلوک حیوانات وحشی و شکار زیاد است. پلنگ و ببر و بز کوهی و حیوانات شکاری بزرگی بنام گاو کوهی بسیار دیده می شود. ببر هیرکانی از بین نرفته است و حتی من که در هندوستان ببر را دیده ام از بزرگی پوستی که به من نشان دادند تعجب کردم. در لاهیجان در منزل خان، پوست یکی از حیوانات را دیدم که از پوزه تا انتهای دم حداقل سه متر بود" اما مرحوم احمد مرعشی نویسنده کتاب (واژه نامه گویش گیلکی) مژده می دهد که نژاد ببر خزر بلعکس آنچه تصور می کنند از میان نرفته است. موید ادعای ایشان گزارشی است که در صفحه 58 شماره 9 سال 1980 مجله آلمانی Tierwelt دنیای جانور درج شده و در گیر و دار تهیه مطلب مربوط به ببر خزر بر حسب تصادف بدست ایشان رسیده است. گزارش کوتاه مذکور همراه با عکس یک راس ببر پر شکوه خزر که تا سال 1959 در پارک وحش Hagenbecks آلمان غربی زندگی می کرد. تحت عنوان Kaspi tiger به شرح زیر است: "آیا اروپا ببرش را دوباره بازیافته؟ چنین به نظر می رسد که ببر خزر با نام علمی Panthera tigris virgate موفق شده در مسیر از شرق ترکیه تا ماوراء قفقاز الی بحر خزر، تا کنون ادامه حیات بدهد. گزارش فوق به قدری غیر منتظره بود که حتی کارشناسان کمیسیون کمیته حمایت از طبیعت شورای اروپا (استراسبورگ) را، در شرایطی که لیست جانوران پستاندار مورد تهدید قرار گرفته اروپا را فراهم می کرد به حیرت فرو برد. زمانی ببر خزر از ماوراء قفقاز گرفته الی شمال ایران، افغانستان، دریاچه آرال تا لوپنور (چین) پراکندگی داشت. حالیه باید در حدود 50 راس دیگر از این حیوان در ایران و افغانستان باقی مانده باشد. به عنوان مدرک، آخرین ببر خزر به سال 1967 در Almeh از فرق گاه های ایران مشاهده شد. گزارش های کشف این ببر در شماره 10 سال 1978 مجله نامبرده منتشر گردید. مع الوصف ببر خزر در کتگوری 1 لیست شورای اروپا جا گرفته است. به قید احتیاط دست کم 6 نمونه از ببر مذکور هنوز در قید حیات هستند. ببر خزر شناگر زبردستی است و اندازه هایش به قرار زیر است: درازا 200 تا 210 سانتی متر، بلندی دم 80 تا 90 سانتی متر و ارتفاع از زمین تا سرشانه 90 تا 100 سانتی متر. ببر خزر را که به ببر بنگال و ببر شاهی هم معروف است به انگلیسی Caspian tiger و به آلمانی Kaspien tiger گویند.



apps